گریز رنگ خیال

ساخت وبلاگ
با سلام و درود بر شما. بیرون هوا ابری است ان قدر که دارد باران می بارد ان قدر که در ارتفاعات همه روسری سفید روی سر کشیده اند. آنقدر که گربه ها همه خیس شده اند. بیرون سرد است و نم نم باران است و مردم سیگاری از کشیدن سیگار در این هوا لذت می بردند. اما بعد سرفه می کنند و از این ناراحت می شوند که چرا نمیتوانند این هوای پاک را روی رگهای مغزشان سوار کنند. بیرون باران می بارد و آنقدر ترافیک است که گلیان یک ساعت در ترافیک مانده است. بیرون آن قدر ترافیک است که دراخل ماشین در روز ولنتاین هرکسی دوست داشته باشد می تواند لبان دوستش را ببیوسد/ به شرطی که بازداشت نشود و آن وقت باید در زندان باطوم زندانبان را ببوسید هنوز برف ستگین در اصفهان نیامده است. هنوز مردم به آسمان نگاه می کنند تا شاید یک روزی بتوانند حسابی برف بازی کنند. راستی نمی دانم چرا درد این معده تمام نمی شود. راستی تو خوب می دانی نوشتن در این هوا انقدر لذت دارد که آدم دوست دارد تمامی ان چیزی که ذهنش را مشغول کرده کنار بگذارد و شروع به نوشتن کند. راستی یادت باشد بیشتر از اینها باید برای تو بنویسم. راستی تو خودت خوب می دانی ذهن وقتی درگیر شد انسان را با خودش هزارجا می برد. راستی یک بار برای تو نوشتم و حالا هزار سال است در همان یک جا مانده ام. زیبا ترین بیشتر از این ها باید برای تو نوشت باور کن این ابتدی راهی است که ما مشغول رد کردن آن هستیم. تو باش من سالها برای تو می نویسم. گریز رنگ خیال...
ما را در سایت گریز رنگ خیال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : unkamala بازدید : 78 تاريخ : پنجشنبه 27 بهمن 1401 ساعت: 14:23